طعم شیرین یه آغوش...
دوست داشتم تولدم به جای امروز یه روزی بود که شاید بارون میومد...
از چند روز قبلش منتظر بارون باشم،بعد روز تولدم باهاش قرار بذارم...پیاده زیر ابرا راه بریم...برام یه شاخه گل رز سفید بخره...بگیرم دستم...دستم رو تو دستش حلقه کنم،تو اون هوا راه بریم و هی به آسمون نگاه کنم که اولین قطره بارون بخوره تو صورتم...نا سلامتی تولدمه!
از چند روز قبلش منتظر بارون باشم،بعد روز تولدم باهاش قرار بذارم...پیاده زیر ابرا راه بریم...برام یه شاخه گل رز سفید بخره...بگیرم دستم...دستم رو تو دستش حلقه کنم،تو اون هوا راه بریم و هی به آسمون نگاه کنم که اولین قطره بارون بخوره تو صورتم...نا سلامتی تولدمه!
هیچ بازخوردی "طعم شیرین یه آغوش..."
ارسال یک نظر